سرویس فرهنگ و هنر مشرق - «محمد حسین مهدویان» کارگردان پرکار سینما و نویسنده مجموعه اعتراضهای سریالی در صفحه اینستاگرامش، آخرین تعریض خود را نسبت به عدم صدور پروانه ساخت دو فیلمنامه اخیرش را منتشر کرد و این پست توسط حقالعملکاران مجازی فعال در حوزه سینما بازتاب گستردهای پیدا کرد.
از منظری رسانهای عبارت اعتراض با نام محمد حسین مهدویان گره خورده و او در صفحات مجازیش، کارگردانی مجموعهای تحت عنوان «اعتراض در اینستاگرام» را دنبال میکند.
شورای پروانه ساخت علی رغم هجمههای گسترده رسانهای حاضر نیست یک خانواده ایرانی را به عنوان تمثیلی و نمادی از این جامعه برای تهیه ۳۰۰ هزار تومان و خرید شیرینی بلیبرون تحقیر کند. این کارگردان پرکار سینما که اخیرا در مقام مشاور کارگردان پرکارتر از همیشه است، به هر تصمیم مدیریتی و نظارتی در حوزه سینما و تلویزیون واکنش نشان میدهد.
متاسفانه در اغلب موارد به دلیل کارنامه فیلمساز در گذشته این اعتراضات مورد توجه و رسیدگی قرار میگیرد. کارگردان «ایستاده در غبار» به واسطه آثاری که در ابتدای دوران فعالیتش ساخته، یکی از شگردهای رسانهای نخنما شده را به واسطه فعالیتهایش در گذشتهاش به صورت جدی دنبال میکند و پیوست سازان مجازی به این روند غیرحرفهای مجموعه اعتراضات او دامن میزنند.
مهدویان از معدود چهرههای سینماییاست که دائمالمعترض است و در انتشار و گسترش ابعاد سریال «اعتراضهای اینستاگرامیاش» سرآمدتمامی سینماگران ۴۰ سال اخیر است.
تعداد اعتراضهای این کارگردان سینما در ابعاد رسانهای به مراتب از تمامی همقطاران سینماگر او بیشتر است. او به هر تصمیمی مدیریتی و نظارتی در قابل متن و فرامتن آثارش اعتراض دارد و این رویه تبدیل به سبک و سیاق همیشگی او تبدیل شده است.
در این گزارش بنا داریم سریال رسانهای «اعتراض» های او را از ابعاد تازهای مورد ارزیابی قرار دهیم.
بررسی شگرد اعتراضی کارگردان «شیشلیک» نشان میدهد او با اتکا به کارنامه سینمایی حاکمیتی پسندش همچون لاتاری، ماجرای نیمروز، همچنان نسبت به سایر همتایانش، خواهان جایگاهی متمایزتر است. در حالیکه اغلب همکاران او با چالشهایی مشابه دست و پنجه نرم میکنند، اما ترحیج میدهند نسبت به نهادهای نظارتی و دولتی رفتار نجیبانهتری داشته باشند
قطعا این حرکت سازمان سینمایی بسیار ارزنده است که حاضر نیست به فیلمی که دختر جوان مذهبی که در متن اثر حاضر به آرایش صورتش نیست مورد تمسخر قرار بگیرد. هیچ خانواده ایرانی حاضر نیست برای تهیه شیرینی شب بلی برون دخترانشان فرشهای یک مسجد را سرقت کند. برعکس مهدویان که همواره از مواهب حکومتی و غیر حکومتی نسبت به سایر همکارانش برخوردارتر بوده، همچنان طلبکارانهتر به سکوهای نظارتی واکنش نشان میدهد.
بررسی نمونهای زخمکاری و چالشهای این کارگردان با مدیریت پیشین ساترا نشان میدهد مهترین شگرد این فیلمساز برای عبور از نظارت مرسوم اعتراض در صفحه اینستاگرام است و با این روش طرف مقابل اغلب وادار به عقبنشینی شده است.
او با اعتراضهای سریالی اش روش طلبکارانهای را در پیش گرفته و همچنان مدعی تولید «تخم مرغ دوزده » فرهنگی برای حاکمیت است.
در مورد سریال زخمکاری او با تیم مدیریتی «محمد صادق امامیان» دچار چالشهایی شد. مثلثی مدیریتی وقت ساترا متشکل از علی سعد، وحید فرهمند و محمد امامیان حین توزیع «زخمکاری» در مقابل این شگرد اعتراضی مجبور به تسلیم و عقبنشینی شدند.
مهمترین چالش سریال زخمکاری برای صدور پروانه نمایش حذف نشانههای شاخص مذهبی بودن شخصیتهای سریال بود که در مرجع اقتباسی به دلیل گل درشت بودن، پروانه نشر مجدد آن توسط وزارت ارشاد لغو شد. از تیم سازنده سریال خواسته شد این نشانهها مبتنی بر مذهبی بودن خانواده ریزآبادی حذف شود و اگر این اصرار از سوی وزارت ارشاد وقت {به عنوان نهاد متولی صدور مجوز} وجود نداشت، این سریال با همان المانها ساخته میشد و امروز مهدویان از جایگاه طلبکارانه سازنده آثاری نظیر لاتاری و ماجرای نیمروز، نمیتوانست طلبکارانه در مقابل وزارت ارشاد بایستد.
سریال ساخته شد و مهدویان در یک هت تریک «اینستاگرامی» تلاش کرد ملاحظات ساترا را ممیزی نابجای حکومتی جلوه دهد.
به عنوان نمونه در سکانس پایانی قسمت ششم ملاحظه مدیران محافظهکار وقت ساترا این بود که همخوابگی مالک مالکی (جواد عزتی) با منصوره ریزآبادی (هانیه توسلی) در هتلی مجلل در جزیره کیش بدون ارائه صیغه نامه غیرممکن است.
این ملاحظه بهانهای برای سانسور سریال نبود و ترفندی محسوب میشد تا محتوای سریال از ساختاری غیر واقعی خارج شود و مهدویان به این میزان هم حاضر به پذیرش اصلاحیه قسمت ششم نبود و سکانس صداگذاری شده که «مالک مالکی» تلفنی به مدیریت هتل میگوید صیغهنامه را ارسال خواهد {نسخه مورد مطالبه ساترا} را منتشر نکرد و نسخه اصلی روی خروجی فیلیمو قرار گرفت.
سریال لجبازیهای مهدویان با مدیریت محافظهکار وقت ساترا با پیروزی کارگردان همراه شد و اطلاعیه ساترا بیانگر عقب نشینی این نهاد در مقابل سازندگان به نظر میرسید.
مهدویان اعتراضهای هفتگی خود را در مورد مدیریت ساترا آنقد ادامه داد که مدیریت وقت این نهاد مجبور به عقب نشینی شد. عکس بالا تصویری از ماجرای تسلیم شدن این نهاد در مقابل سازنده سریال است.
مقامات ساترا نیز با انتشار این عکس و چند پست توییتری، تلویحا در مقابل اعتراضهای اینستاگرامی کارگردان عقبنشینی کردند تا مهدویان متوجه شود، میتواند به پشتوانه آثار پیشین خود و رویکرد تهاجمیاش هر نهاد نظارتی را وادار به تسلیم کند تا رانت حکومتی «عدم نظارت کمتر» همچنان برقرار باشد.
تعامل ساترا با کارگردان زخمکاری، زخم عدم نظارت بر آثار مهدویان را چرکینتر کرد.
در حالیکه سازندگان آقازاده تمامی ممیزیهای مورد مطالبه ساترا را در سریالشان اعمال کردند و سریال قورباغه برای تمامی قسمتهای قبل از انتشار موفق به دریافت مجوز شد، مهدویان در فرافکنی دیگری روش کهنه شدهاش را با پستی که تصویر آن در بالا درج شده به بوته آزمایش گذاشت.
با عقبنشینی ساترا احتمالا همچنان این توهم تقویت شد که او به واسطه آثار ارزشمند گذشتهاش میتواند با هر دستگاه نظارتی همین برخورد را داشته باشد.
نمونه اعتراض دیگر این فیلسماز، همزمان با نمایش فیلم «درخت گردو» از سامانه «تلوبیون» از سوی این کارگردان منتشر شد. در نمایش این اثر از سامانه مذکور دیالوگی از فیلم درخت گردو {با محتوای تطهیر خلبانان صدام} حذف شد و متقابلا این کارگردان ارگانی نسبت به حذف این دیالوگ، واکنش نشان داد و متاسفانه مسئولان تلوبیون پلاس این اعتراض را مهم پنداشتند و از ممیزی اعمال شده عقبنشینی کردند.
رفتارهای توصیف شده مدیران ساترا در مورد سریال زخمکاری و عقبنشینی تلوبیون در مورد فیلم درخت گردو از کارگردانی که همواره از بیشترین مواهب حکومتی برخودار بوده در مجموع زیانآور بود و زمینههای توهم مورد اشاره در گزارش را تشدید کرد.
اما مهدویان در آخرین پرده نمایشی سریال «اعتراض» هایش در واکنش به عدم صدور پروانه سینمایی با انتشار پستی خطاب به مدیران سازمان سینمایی نوشت:
اگر در بر همین پاشنه بچرخد احتمالا ما آخرین نسل از فیلمسازان ایرانی هستیم که لذت واقعی فیلمسازی را تجربه کردهایم، سالنهای پر از تماشاگر را دیدهایم. اما نه. هیچوقت و در هیچکجا، هیچ دری همواره بر یک پاشنه نچرخیده است. این مدیران و مسوولان ...
این مدیران و مسوولان ولینعمتان ما و مالکان این سرزمین و فرهنگاش نیستند که درها را به میل خود به روی ما ببندند و باز کنند. همهی ما از این آب و خاک و از این وطن و جامعه و فرهنگاش سهمی داریم که آن را به عنوان یک حق باز خواهیم ستاند. هرچند به رنج و محنت. ما چارهای نداریم جز این که برای ایران عزیزمان و فرهنگ و هنرش هم که شده، این هموطنان پشتمیزنشین و خودحقپندار را در جای واقعیشان بنشانیم و آن روز دیگر در بر این پاشنه زنگار گرفته نخواهد چرخید. و باز نسلهایی خواهند آمد که سینما را همانطور که باید تجربه کنند.
بهمن حبشی، مدیرکل دفتر نظارت بر ساخت فیلم سازمان سینمایی به اظهارات محمدحسین مهدویان واکنش نشان داد.
وی در طی توضیحاتی عنوان کرد: در خصوص صحبتهای محمد حسین مهدویان موارد ذیل قابل بیان است: در آذر ماه سال گذشته فیلمنامه مرد بازنده ایشان علیرغم اینکه شورا با آن خیلی موافق نبود تلاش کرد تا با مشاورههای زیاد و چندبار بازنویسی و بررسیهای زیاد مجوز آن را صادر کند و از آنجایی که فیلم با موضوع پلیس بود و تیم تهیه و تولید نظرات پلیس را اجرا نکرده بود سازمان سینمایی همه تلاش خود را برای جلب نظر نیروی انتظامی و حضور فیلم در جشنواره و در پی آن اکران فیلم فراهم آورد.
وی ادامه داد: در چند ماه گذشته اقتباسی از رمان بیگانه آلبر کامو بهنام مطرود از سوی کامران حجازی تهیهکننده مهدویان به شورا رسید، البته قبل از آنکه فیلمنامه به شورا ارائه شود طرح آن را برای شورا ارسال کردند تا قبل از شورا ببینم که آیا این طرح میتواند موفق به اخذ مجوز شود یا نه، که نظر شورا مخالفت با طرح ارائه شده بود. در جلسه حضوری ایشان با معاون نظارت سازمان چرایی رد شدن طرح به وی گفته شد و قرار شد نظرات شورا را در فیلمنامه اعمال کنند و مجددا به شورا ارائه بدهند، متاسفانه وقتی بار دوم فیلمنامه به شورا آمد بدلیل رعایت نکردن نظر شورا و مخالفت آن با آیین نامه پذیرفته نشد. همه این موارد به تهیه کننده فیلم بلافاصله اعلام شد چرا که اصولا طرف حساب شورای صدور پروانه فیلمسازی تهیه کننده فیلم است.
حبشی اضافه کرد: متاسفانه در مورد فیلمنامه مطرود نویسنده آن یزدانی خرم استوری گذاشتند و جوری وانمود کردند که گویا شورا با آلبر کامو مشکل دارد! در صورتی که شورا با نوع اقتباس فیلمنامه مخالف بود نه کتاب بیگانه.
وی در مورد فیلمنامه جدید مهدویان با عنوان "شرینی بله برون" نیز، تهیه کننده فیلم محمد رضامنصوری با ایل بیگی تماس گرفتند و گفتند مهدویان میخواهند یک کمدی بسازند و خواهش کردند فیلمنامه را قبل از اینکه به شورا بدهند بخوانند و نظر مشورتی بدهند، حبیب ایل بیگی فیلمنامه را خواندند و به تهیه کننده اعلام کردند که با توجه به حجم بالای سیاهی و تلخی کار بعید است بتواند مجوز بگیرد و بهتر است به کار دیگری فکر کنید. متاسفانه بر خلاف مشورت، ایشان درخواست پروانه ساخت کردند و فیلمنامه بلافاصله در کوتاهترین زمان در جلسه مطرح و بررسی شد.
و همانگونه که انتظار میرفت بدلیل سیاه نمایی و نگاه بسیار بد و تحقیرآمیز به مردم فقیر و اشکالات زیاد شورا اعلام کرد که فیلمنامه مورد پذیرش قرار نگرفته است. البته شورای پروانه ساخت این امکان را فراهم کرد تا با مشورت اعضا و رفع موانع فیلمنامه مجددا در شورا بررسی شود، همه این موارد و جزییات به تهیه کننده فیلم فردای جلسه گفته شد، البته اینکه مهدویان میفرمایند چیزی به ایشان اعلام نشده باید بعد از این همه فیلمسازی بدانند که همه موارد به تهیه کننده فیلم گفته میشود و طبق آنچه که در قوانین و مقررات آمده مسئولیت فیلم بر عهده تهیهکننده است.
مدیر کل نظارت بر ساخت فیلم در پاسخ به ادعای مهدویان در خصوص سختگیری در صدور پروانه ساخت چند نکته را یادآور شد؛
۱- فلسفه بررسی فیلمنامه و صدور پروانه ساخت در جهت مراقبت از محتوای آثار و البته ایجاد توازن در تولید است لذا هر فیلمنامه که به شورا ارائه میشود لزوما به صدور مجوز ختم نمیشود گرچه که در همین یک سال بالغ بر ۶۵ درصد (مشتمل بر ۱۲۱ پروانه ساخت) آثار پروانه ساخت دریافت کردهاند.
۲- فیلمسازی که داعیه پایان فیلمسازی با شور و شکوه یک سال قبل را دارد باید پاسخ دهد آیا فقط وقتی درب بنفع او و تمایلات و خواستههای او بچرخد درست میچرخد؟ اینکه سالها هر چه نوشته براحتی مجوز گرفته و گاه تمام اصول و باورها و ارزشهای یک ملت را زیر سوال برده و از دل آن فیلمی بیرون آمده که حتی برخی از آزاداندیشترین اهالی سینما هم موافق نمایشش نیستند به معنی چرخش درست درب بر پاشنه درست بوده است؟
۳- اینکه شورایی در سازمان سینمایی که جزو مجربترین و دلسوزترین اعضای سینما هستند مسیری را در پیش بگیرند که چند ماه بعد یک فیلم توقیفی و پر مسئله دیگر به صف توقیفیها افزون نشود به معنی پایان دوران باشکوه فیلمسازی ایشان و امثالهم است؟
۴- کشیدن چنین موضوعات و مباحثی به فضای مجازی و ایجاد حاشیه و هیاهو آیا برای به پاشنه درست برگرداندن درب است یا برای اعمال فشار فزاینده رسانهای برای عبور از قواعد و آیین نامهها و ملاحظات اصولی و حساب شده شورای پروانه ساخت سینمایی!؟ این شیوه حاشیه سازی و جنجال آفرینی تا کی ادامه خواهد داشت؟ آیا وقت آن نرسیده که به جای چنین راهبردی، یک بار به ذات آنچه در شورا در جریان است و تاکیدشان بر تولیدات بدون مسئله تمرکز کنند و با ارائه متنی قابل دفاع و قابل قبول نظر مساعد شورا را جلب کنند؟
۵- دوره تولیدات بیپشتوانه و تولید برای تولید سپری شده است و چنانچه اثری احتمال توقیف در مرحله پروانه نمایش داشته باشد قطعا مجوز ساخت نخواهد گرفت تا از هدر رفت بودجههای عمومی و یا حتی خصوصی جلوگیری به عمل آید. وظیفه سازمان به غیر از مراقبت از سطح کیفی آثار، مراقبت از سرمایههایی است که به اعتبار پروانه ساخت سازمان سینمایی برای سرمایه گذاری در یک اثر اعلام آمادگی میکنند تا مشکلی شبیه فیلم قبلی این فیلمساز پیش نیاید و میلیاردها تومان سرمایه یک سرمایه گذار صرفا بواسطه عدم مراقبت و ملاحظه یک نویسنده یا کارگردان و یا تهیه کننده دچار خسران نشود.
۶- اگر تماسهای تلفنی و جلسات متعدد مدیران سازمان سینمایی برای ارائه اصلاحات و نقطه نظرات در خصوص فیلمنامههای بررسی شده جزو توضیحات نیست پس چیست؟ درخصوص هر دو فیلمنامه ارائه شده ایشان به دفعات چه با ایشان چه تهیه کننده صحبت و نقطه نظرات و ملاحظات شورا به سمع و نظرشان رسیده است.
اظهارات حبشی نشان میدهد که درب روی همان پاشنه نمیچرخد و سازمان سینمایی برخلاف ساترا و مدیران تلویبیون مقتدرانه از تصمیماتشان عقبنشینی نمیکنند و شورای پروانه ساخت علی رغم هجمههای گسترده رسانهای حاضر نیست یک خانواده ایرانی را به عنوان تمثیلی و نمادی از این جامعه برای تهیه ۳۰۰ هزار تومان و خرید شیرینی بلیبرون تحقیر کند.
قطعا این حرکت سازمان سینمایی بسیار ارزنده است که حاضر نیست به فیلمی که دختر جوان مذهبی که در متن اثر حاضر به آرایش صورتش نیست مورد تمسخر قرار بگیرد. هیچ خانواده ایرانی حاضر نیست برای تهیه شیرینی شب بلی برون دخترانشان فرشهای یک مسجد را سرقت کند و مهدویان مشاور کارگردان در سریال سقوط باید از این پیشفرض ذهنی فاصله بگیرد که این محدوده، محدوده سقوط، امپراطوری فیلیمو و "با تشکر از مرتضی اصفهانی" نیست.